زندگی در پیش رو



وقتی کسی از بین ما می‌ره، فکرم می‌ره به تموم شدن داستان. اون آدم با همه‌ی داستان‌هاش، خاطرات زنده‌اش و قصه‌هاش تموم می‌شه. به عکسش زل می‌زنم و می‌بینم که چجور داستان منحصر به فردش دیگه ادامه نداره. می‌بینم یک دنیا خاطرات و تجربیاتی که خیلی‌هایش رو من هیچ وقت نپرسیدم و نفهمیدم خاموش شد و دیگه زمانی برای فهمیدنشون وجود نداره. مخصوصا آدم‌هایی که زندگی پر از فراز و نشیبی داشتند. زندگی پر از داستان و پر از خاطره و پر از حرف که اتفاقا هیچ‌وقت حرافی نکردن و هیچ‌وقت حرف زیادی ازش نزدن مگر به فراخور زمان. اما وقتی در کنارشون قرار می‌گرفتی بار سنگین همه‌ی اینها رو توی چهره و حضورشون حس می‌کردی. توی اکت‌های صورتشون و مکث‌های صداشون. می‌رن و یک دنیا قصه رو هم با خودشون می‌برن. 


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

downloadserialfrog معرفی کالا فروشگاهی من و موهام qiwusi fanoosnkhials نوین محتوا طرفداران سریال های ترکی قلبِ عاشق اینجا همه چی هست computer